كاريكلماتور
ــ انگشت شهاب نمي تواند ستاره فراري را نشان خورشيد بدهد .
ــ صداي پاي عابر شبگرد ، آسمان سكوت را پر ستاره مي كند .
ــ نسيم بهاري هم نمي تواند پرچم نيمه افراشته قلبم را به اهتزاز در آورد .
ــ سرچشمه تشنه سر در پي رودخانه مي گذارد .
ــ آب تشنه خودش را مي نوشد .
”پرويز شاپور”
ــ اميد به زندگی , گياهی نيست که به سادگی از دل کسی ريشه کن بشه . 
ــ دونه های بارون  برای سبز کردن بذر اميد توی دل من فرستاده شده  . 
ــ در شهر عشق هيچ کوچه ای بن بست نيست . 
”بابا و دخترش”
.
۱۳۸۱ خرداد ۱, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر