۱۳۸۲ فروردین ۱۱, دوشنبه

كاريكلماتور

ــ زمستان می گذرد، و از آن جا که دوران استفاده از کرسی و زغال مدت هاست به سر آمده هيچ کس روسياه نخواهد ماند.
ــ هيچ کس حرف هايت را جدی نمی گيرد؛ اين است بزرگ ترين مشکل کسی که به شوخ طبعی شهرت دارد.
ــ تو را به خاطر همه ی فضيلت هايت کيفر می دهند، و آن چه بر تو می بخشايند تنها لغزش های توست.
ــ چه سقوطی بالاتر از اين که يک "هميشه منتقد" بی رحم از تو تعريف کند....
ــ شعارها؛ اختراعی برای نشخوار آسوده ی اذهان خالی از شعور است .
ــ چه تلخ است درک اين حقيقت که عشق با مهربانی تفاوت بسيار دارد.
ــ مرگ را به اندازه ی مردن دوست می دارم.
پاگنده

هیچ نظری موجود نیست: