۱۳۸۱ آذر ۲۵, دوشنبه

كاريكلماتور

ــ مي گفت در زندگي دو چيز را نمي توان علاج كرد : اول مرگ و دومي دل شكسته .
ــ آنقدر خداحافظ گفتن برايش سخت بود كه هميشه مي گفت : خدانگهدار!!
ــ بعضي ها سفر را ، پيمودن جاده مي دانند و بعضي ها رفتن به جايي ديگر !
ــ عقيده داشت هر چيز به يكبار تجربه كردنش مي ارزد ،‌حتي مرگ !
ــ هميشه دست به عصا راه مي رفت تا در زندگي زمين نخورد .
ــ خواب را برخورد حرام كرد تا خواب همسايه را آشفته نكند .
ــ ميگفت : تا فراموش نكرده ام بگويم كه من خيلي فراموشكارم !
ــ آنقدر چشم و گوش بسته بود كه نه مي ديد و نه ميشنيد .!
سحر اشراقي
طنزوكاريكاتور
ــ

هیچ نظری موجود نیست: