گفتگو با دوازده تا نصفي كاريكاتوريست به انتخاب توكا نيستاني
گفتگوي چهارم ؛ اردشير رستمي
روزي كه با جمعي از اهالي كافه شوكا درباره اردشير رستمي و كارهايش بحث مي كرديم روح لطيف و شاعر مسلك اردشير من را به سمت ساختن تشبيهي سوق داد كه بعدها به گوش خودش هم رسيد و از آن خوشش نيامد . من كماكان به گفته خود اعتماد دارم و از باب تحسين تكرار مي كنم كه اردشير ، فريدون مشيري كاريكاتوريستهاي امروز ايران است . به اميد كه پنجاه سال ديگر ‹‹ مولانا››ي ما باشد .
ــ فكر مي كنم تو را اولين بار در يكي از سالگردهاي انتشار مجله طنز و كاريكاتور جلوي يك چلو كبابي ديدم ، من با داوود شهيدي بودم و تو داشتي عابري را نصيحت مي كردي ، در اين سالها شخصيتت خيلي تغيير نكرده است اما طرحايت به همراه ظاهرت بسيار عوض شده اند .حس زيبايي شناسي ضعيفي داشتي كه هم در كارهايت نمود داشت و هم در سر و وضع آشفته و ناهمگونت اما از مقطع انتشار رئزنامه جامعه تحولي در طرحها و شكل و شمايلت روي داد و توانستي با موفقيت از يك مرحله هم عبور كني . مرحله اي كه يك كاريكاتوريست معمولي و با كارهاي پيش پا افتاده مي تواند تا ابد در آن بماند . اين گذار براي من مهم است و اينكه چطور آدمها مي توانند خرده استعدادهاي خود را كشف كنند و به دنبال آن بروند . اولين سوال من اين است كه اين درايت در تو از كجا پيدا شد ؟؟ ادامه .....pdf
۱۳۸۱ آبان ۴, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر