فهميده شدن
كيارش زندي
هنرى والا اما قابل فهم ارائه مي دهد اين جمله را هنرى ميلر درخصوص آثار لوييز آرمسترانگ مي نويسد بنابر همين نظر مي توان دريافت كه هنر به عنوان شاخصه اصلي فرهنگ در هيچ دوره اى تا اين حد از مردم فاصله نگرفته و غيرقابل درك نبوده است امروز توده عظيم اجتماع در جايگاه مخاطب ، از چشيدن مزه هنر مدرن قطع اميد كرده اند و هنر در هياهوى فرهنگ مدرنيته عصر دانش ، گمشده اى به نظر مي آيد كه پايش از زمين بريده و منبع تغذيه فرهنگي شده كه مروج خشونت ، خودپسندى و ترك شعور اجتماعي است شعور اجتماعي و از جان گذشتگي فرد در برابر جمعي كه سرآغاز تاريخ بوده و انسان با قيام در اين مقام ، گام اول را برداشته و تا امروز در مكاشفات هنرى اش همواره قابل درك براى مخاطب و توانا در ايجاد ارتباط با عام بوده و در چنبره دربار و اشرافيت نيفتاده و متعلق به هرصاحب بصرى به شمار ميرفته است.
از اين رو در عصر حاضر كه تمامي بندهاى ارتباطي قطع شده و كابلهاى مخابراتي جاى آن را پركرده ، باز هم ”قابل فهم بودن “، امتياز برترى هنر است از همين منظر، كارتون و كاريكاتور مي تواند با پويايي و نزديكي به توده وسيع مخاطبانش ، خلا ياد شده را پر كند و زمينه را براى مصالحه هنر و مردم فراهم آورد.
در اين ميان نيازى نيست كه چون برخي از هنرمندان براى كسب اعتبار اثر به دور از فهم بودن متوسل شويم و در گالرى تنهايي خويش ، طرح معما را جنبه هنرى مكاشفه خود بدانيم!؛از ديگر سو، چنانچه در سلسله مباحث پيشين نيز گفته شد، اين ايجاد ارتباط وسيع به معناى عامه پسندى ناشي از غلتيدن در مرزهاى ابتذال نيست و چيزى از لايه هاى انديشه مستتر در پرده كارتون و كاريكاتور نخواهد كاست ؛ بلكه بسترسازى رشد مخاطب و اثر در تعامل با همديگر و ترغيب انسان عصرمان به ديدن اثر هنرى و آشتي دادن او با انديشه مصور است.
۱۳۸۱ شهریور ۹, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر