۱۳۸۱ مرداد ۲, چهارشنبه

بيان علمي خنده

حضور شاهزاده خانمهاي اخمو و بي اشتها در داستانهاي كودكان و درخواست پادشاه براي خنداندن آنها به هر ممكن از جمله مسائلي است كه ذهن را آرام آرام به اين نكته متوجه مي سازد كه بود يا نبود خنده از ديرباز جزء مشكلات اساي زندگي رواني آدمي بوده است . در اينجا ست كه پادشاه د رشهر جار مي زند كه هر كس توانيي خنداندن دخترم را داشته باشد ، به فلان و بهمان را خواهيم بخشيد و با او چنان چنين خواهيم كرد .
تا اينكه از سرزميني دور ، دلقكي و به عبارت ديگر ،‌ روانشناسي حاذق پيدا مي شود و با ترفندهايي خود سر انجام خنده اي بر لبان خشك دخترك غمگين مي نشاند . در اين نوع داستانها ،‌رابطه بي اشتهايي و اندوه خود را به خوبي مي نمايند . بنابراين اگر نتيجه بگيريم كه آدمهاي خندان پر اشتها تر از آدمهاي اخويند ، سخني به گزاف نگفته ايم عكس قضيه نيز درست است : بدين معني كه معمولا” آدمهاي چاق خندانتر از آدمهاي اخمو و عبوسند . البته خود خنده به صورت مستقيم معجزه اي را صورت نمي دهند بلكه آن ارگانيسم را در معرض التيام قرار مي دهد . از اين رو است كه خنده به عنوان يك علم پيشگيرانه در بيماريهاي رواني و حتي جسمي شناخته شده است .ادامه دارد .....

هیچ نظری موجود نیست: