چرا مي خنديم ؟ ...................................شماره 3
در فرنگ براي فروش بيشتر و در آمد بهتر ، بعضي از حيوانات خانگي را با هم مي آميزند و از آنها موجودي جديد مي سازند . اين اقدام ، تلاش براي ورود به عرصع ‹‹ غير معمول ›› است .
‹‹ غير معمول ›› جهان نامأ نوس و پرجاذبه اي است كه طرفداران بيشماري دارد . عرصه ‹‹ غير معمول ›› تماما” نمي تواند براي ما خنده آور باشد . مثلا” همين حيوان مونتاژ شده ، فقط توجه و عنايت ما را به خود جلب مي كند ولي اصلا” ما را نمي خنداند چون اصلا” خنده دار نيست ! حال اگر در آينده مثلا” بتوانند ميمون و انساني را در هم بياميزند ؤ نتيجه چه خواهد شد ، نتيجه مضحك خواهد خواهد شد ! بنابراين هر غير معمولي ، نمي تواند آفرينشگر خنده باشد ، عرصه غير معمول خاصيت اين رده بندي را دارد كه تحت چه شرايطي ، توانايي ايجاد و انگيزش خنده را به همراه داشته باشد .
در مورد كاريكاتور و لطيفه نيز چنين است . شما وضعيتي را به كلام ( لطيفه ) و يا تصوير ( كاريكاتور ) ترجمه مي كنيد كه احتمالا” وقوع آن در حداقل است . شما يك زن بسيار چاق را در نظر بگيريد كه از ترس موش بسيار كوچكي به بالاي ميز پريده و در همانجا به حالت آماده باش ، همراه با يك قبضه جارو ، چمباته وار نشسته است . شايد گفته شود كه اين يك پديده غير معمولي نيست . همه زنها از موش مي ترسند و تقريبا” استثنايي وجود ندارد !! در پاسخ ايراد فوق الذكر ، در وهله اول نخست ، متواضعانه خواهيم گفت : آري !
ولي ناچار به يادآوري اين نكته ايم كه ما با اغراق خواسته ايم شدت غير معمولي بودن اين حالت را به بيننده القا كرده باشيم .
در واقع ترجمه اين حالت به تصوير مي تواند براي ديگران خنده آور باشد . حال گيريم كه از اغراق و شدت هم خبري نباشد ، شما بايد نكته نهفته را دريابيد . موجودي صد كيلويي از موجود صد گرمي اين چنين هراسيده و ......در اينجا همين نسبت موجود ، به تنهائي موجب ايجاد اين احساس شده است !
ادامه دارد ......
.
۱۳۸۱ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر