۱۳۸۱ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

شايد كاريكلماتور

ــ چه ديار اسرار آميزي است ديار اشك !
ــ گلها با يك رديف از ميان گلبرگ از ميان علفها پيدايشان مي شود و مي آيند ...
ــ من و آفتاب تو يك لحظه به دنيا آمديم
ــ من از ببرها هيچ ترسي ندارم ، اما از جريان هوا وحشت دارم
ــ گلها پُرند از تضادها ....
ــ گلها همگي خودپسند هستند .
ــ فدرت بايد پيش از هر چيز يه عقل متكي باشد .
ــ خودپسندان چيزي جز ستايش خودشان را نمي شنوند .
ــ محاكمه كردن خود ، از محاكمه كردن ديگران مشكل تر است .
” آنتوان دو سنت اگزوپري Antoine de Saint Exupery شازده كوكوچولو ”


.

هیچ نظری موجود نیست: