۱۳۸۰ اسفند ۲۵, شنبه

كاريكلماتور

ــ تك درختها براي ايستادگي در مقابل طوفان در اتحاديهء جنگل نام نويسي كردند .
ــ هنوز مقابل آينه غبار آلود نايستاده بودم كه تصويرم از گرد راه رسيد .
ــ آزادي ، پرنده محبوس و آسمان را به اندازهء ميله هاي قفس به هم نزديك مي كند .
ــ آدم سحرخيز از ديدن طلوع خورشيد بيشتر از خواب شيرين صحبگاهي لذت مي برد .
ــ جسد ماهي در آستانه در خروجي آب بر روي زمين مي افتد .
ــ برگ زرد با سرعت باد پائيزي فرا رسيدن خزان را در هر كوي و برزن بشارت مي دهد .
”پرويز شاپور”

ــ جنگل ، در مجلس ختم تك درختي كه باد كمرش را شكسته بود ، مي گريست .
ــ اشكم چون خيس بود ، از دست دادن با خنده ام معذرت خواست .
ــ آدم متملق ذره بيني است كه اشخاص را بزرگتر مي بيند .
ــ صحفه بند و صحاف پشت سر خوانندگان صحفه مي گذارند .
ــ از وقتي فيلم خام آينه تمام شده است ، ديگر تصويرم را نشان نمي دهند .
ــ طناب خودسش را با من حلق آويز كرد .
”نورالله خواجوات”

هیچ نظری موجود نیست: