۱۳۸۰ اسفند ۱۳, دوشنبه

كاريكلماتور : شماره 10

ــ مغزم درگذشت ، افكارم بدون سرپرست ماند .
ــ از ترس زنده ها به عمق قبرم پناه مي برم .
ــ جسدم را تا گورستان به دوش كشيدم .
ــ براي مردن عمري فرصت دارم .
ــ حتي حاضر نيستم مسؤليت نوشتهاي روي سنگ قبرم را به عهده بگيرم .
ــ پس از مرگ آرزوي به گور نمي بريم .
”پرويز شاپور”

ــ مرگ ، براي جلوگيري از به درازا كشيدن زندگي است .
ــ هرچند كه زندگي بيهوده نيست ، ولي مرگ براي پايان دادن به بيهودگي هاست .
ــ مرگ ، واهمهء همان چيزي است كه شما اسمش را گذاشته ايد زندگي ...
ــ اكثرا” غافلند كه مرگ ، يك غافلگيري است .
ــ مرگ ، امر كوچكي نيست ، ولي زياد بزرگش كرده اند .
ــ خوبي مرگ اين است كه بدي ها را به فراموشي مي سپارد .
”حميد شاد”

هیچ نظری موجود نیست: